آقای مدیر

اصولا ما تو خونمون هر چی خراب بشه به خدا توکل میکنیم و منتظر میشیم تا خدا یه ناجی بفرسته تعمیرش کنه چون اصولا همسرجان  نه خودش چیزیو تعمیر میکنه و نه میبره برا تعمیر!

یا مثلا اگه یه لامپ بسوزه همسر تو تاریکی به سر میبره و اگه من دعوا را بندازم بابت تاریکی ؛ میره لامپ انباری دفعه بعد تراس و.... رو باز میکنه میاره و این مورد اینقدر تکرار میشه تا کل لامپا میسوزن و وقتی آخرین کورسوی امیدمونم رو به خاموشی گروید اونوقت میره و یه گونی لامپ میخره میاره نصب میکنه به همه جا!

کاربرد همسر تو خانه اینه که یا بره سرکار یا سالن یا بیاد جلو تی وی لش کنه و یا فوتبال ببینه یا فیلم ؛بدون حرف و سخنی!هر چیم که بخوای بهش بگی باید چندبار تکرار کنی تا بشنوه !

کل قبوض و قسطا و شارژ ساختمون و.. .... رو من باید پرداخت کنم و اگه من اینکارو نکنم اون اصلا به ذهنشم نمیرسه که همچین چیزایی هست!و تنها فهمش مال وقتیه که شکمش قاروقور کنه و بفهمه گشنشه!

حالا دیروز جلسه ساختمون بود برداشتن آقارو مدیر ساختمونش کردن!!!!!

من نه نگران  آشفتگی  این روزای جهانم  نه کشور خودمون و نه حتی خونه خودمون من فقط خیلی خیلی نگران این ساختمونم!

کدخدای ده که مرغابی بود وای به حال ده چه غوغایی بود...



نظرات 3 + ارسال نظر
مریم یکشنبه 14 مرداد 1403 ساعت 15:09

سلام
اقا این شوهر منه.. ( ایکون سر تکون دادن با تاسف و عصبانیت)
تجربه من: عالی عمل میکنه در مسئولیت های اجتماعی ..فقط تو خونه همیشه خسته ان ..

سلام.فعلا که حرکت خاصی تو این زمینه هم نزده!
به نظرم شوهر من قسمت اجتماعیشم گشاده

قره بالا یکشنبه 14 مرداد 1403 ساعت 10:39 http://www.eccedentesiast33.blogsky.com

یعنی همه بلاگ اسکایی ها ریدیم با شوهر کردنمون

ریدن مال یه لحظمه

رهگذر پنج‌شنبه 11 مرداد 1403 ساعت 14:44

خیلی خوب بود
:)))))

اینم از شانس ماس

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد