یاد من باشد فردا دم صبحجور دیگر باشمبد نگویم به هوا، آب ، زمینمهربان باشم، با مردم شهرو فراموش کنم، هر چه گذشتخانه ی دل، بتکانم ازغمو به دستمالی از جنس گذشت ،بزدایم دیگر،تار کدورت، از دلمشت را باز کنم، تا که دستی گرددو به لبخندی خوشدست در دست زمان بگذارمیاد من باشد فردا دم صبحبه نسیم از سر صدق، سلامی بدهمو به انگشت نخی خواهم بستتا فراموش، نگردد فردازندگی شیرین است، زندگی باید کردگرچه دیر است ولیکاسه ای آب به پشت سر لبخند بریزم ،شایدبه سلامت ز سفر برگرددبذر امید بکارم، در دللحظه را در یابممن به بازار محبت بروم فردا صبحمهربانی خودم، عرضه کنمیک بغل عشق از آنجا بخرمیاد من باشد فردا حتمابه سلامی، دل همسایه ی خود شاد کنمبگذرم از سر تقصیر رفیق ، بنشینم دم درچشم بر کوچه بدوزم با شوقتا که شاید برسد همسفری ، ببرد این دل مارا با خودو بدانم دیگر قهر هم چیز بدیستیاد من باشد فردا حتماباور این را بکنم، که دگر فرصت نیستو بدانم که اگر دیر کنم ،مهلتی نیست مراو بدانم که شبی خواهم رفتو شبی هست، که نیست، پس از آن فردایییاد من باشدباز اگر فردا، غفلت کردمآخرین لحظه ی از فردا شب ،من به خود باز بگویماین رامهربان باشم با مردم شهرو فراموش کنم هر چه گذشت......ـ
قصد تخریب خودمو ندارما اما ریا نباشه خیلی خنگم .
آخه تا چن دیقه پیش یکیو فکر میکردم خانومه اما الان متوجه شدم آقاست...
اولینبارمم نیستا قبلترام یه بار یه مدت طولانی با یکی تو یه سایتی دوست بودم گفت اسمم تیامه هم رشته ای بودیم اون فارغ التحصیل رشتم بودو من هنوز دانشجو خیلی جاها کمکم میکرد و همشم فکر میکردم دختره بعد مدتها فهمیدم طرف پسره!
یه مدتم یه فروشگاه آنلاین داشتم و از یه پیجی لباس عمده میخریدم و خب اسم آیدیش پروانه بود پولو هم که کلا به اسم یه آدم دیگه پرداخت میکردم واسع همین تا مدتها نفهمیده بودم اسم طرف چیه منم رو حساب اینکه خانومه و احتمالا اسمش پروانست مدام موقع خرید میگفتم قربونت برم فدات بشم عزیزمی و ....کلیم استیکر بوس و ....میفرستادم
آخرش یه بار ویس داد صداشو شنیدم فهمیدم آقاست فهمیدم طرف فامیلیش پروانست !
حالا این که طرف خانم باشه یا آقا مهم نیستا اما اینکه آدم اینقد خنگ باشه که از همون اول رو اسمی ذهنتی داشته باشه و حتی از روی نوشته های طرف متوجه نشه طرفش آقاس یا خانم بده
دیشب ساعت ۴ با بدنی خسته و در حالتی از هم گسسته ؛ درحالیکه عقل از مغزم جسته ؛از یک سری رفتار ناخجسته ؛ چندساعتی خوابیدم اما دستوپاشکسته و تا الان کلی لباس و ظرف شستم که بگو نباشم خسته؛ کلی وسیله جابجا کردم و گذاشتم داخل بسته ؛ کلی هندونه خوردم که آب شده به بدنم یچسبه ؛ تادربیادبدنم از این حالت کویر خسته؛؛الانم کلی کفش از لباسشویی درآوردم و گذاشتمشون بیرون دسته به دسته ؛ماشالا به من که کلماتم با نظمو ترتیب یکجا نشسته